روانپزشک کیست: در دنیای پزشکی جسمی، یعنی پزشکی مربوط به بدن، ما همیشه ابتدا به یک پزشک عمومی مراجعه می کنیم. او خودش می تواند دردهای کوچک را تحمل کند و دقیقاً می داند که ما را با دردهای بزرگتر کجا بفرستد. مراقبت از روح دشوارتر است. ما اغلب نمی دانیم از کجا شروع کنیم و در پایان اغلب حتی نمی دانیم چگونه ادامه دهیم.
روانپزشک کیست
اغلب ما تفاوت روانشناس، روانکاو و روانپزشک را نمی دانیم. برای حل مشنل روحی خود نمی دانیم به کدام یک باید مراجعه کنیم و تشخیص یک پزشک روانشناس خوب برای ما آسان نیست زیرا بسیاری افراد تجربه مراجعه به روانشناس یا روان پزشک را پنهان می کنند.
روانپزشک کیست
روانپزشک یک پزشک است. او در رشته پزشکی تحصیل کرد. او هم مثل سایر پزشکان همه چیزهایی را که یک پزشک باید بداند در حوزه تخصص خود می داند.
هیچ تفاوتی بین مدرک دانشگاهی به عنوان جراح، پزشک عمومی یا روانپزشک وجود ندارد. تخصص در اختلالات روانی تنها به عنوان بخشی از آموزش پیش از صدور گواهینامه در بخش بهداشت، زمانی که یک فارغ التحصیل پزشکی وارد عمل می شود، انجام می شود.
دکتری که تصمیم می گیرد در روانپزشکی تخصص داشته باشد، همیشه چندین ماه را در بخش های جراحی، مغز و اعصاب، داخلی و سایر بخش ها می گذراند و یک دوره مراقبت های ویژه و احیا چند روزه را پشت سر می گذارد.
تنها پس از آن به بخش روانپزشکی بستری منتقل می شود.
پس از دو سال، او شروع به آشنایی با “شاخه های” فردی و زمینه های مرتبط روانپزشکی چون کودکان، بیماری های اعتیاد آور، یا جنسیت شناسی می کند.
پزشک روان خوب باید علاوه بر دور زدن دپارتمانها، باید در تحقیقات شرکت کند، در سمینارهای مختلف شرکت کند، مهارتهای اساسی رواندرمانی را کسب کند و همه طیفهای تشخیصی را برآورده کند.
روانپزشک آینده تعداد دقیقی از بیماران دارد که باید در طول آموزش تخصصی خود آنها را ، از جمله تشخیص آنها و همچنین انواع اقدامات بررسی کند. برای او همکاری با روانشناس نیز تجویز می شود.
روانشناس خوب کیست
رایج ترین ابزار ساده می گوید که تفاوت بین روانپزشک و روانشناس این است که روانپزشک می تواند دارو تجویز کند. اما به این سادگی نیست.
تحصیلات روانشناس کاملا متفاوت است. اگرچه شامل موضوعاتی است که در دانشکده های پزشکی (علوم اعصاب، آسیب شناسی روانی یا فیزیولوژی) تدریس می شود، هسته اصلی دانش در دانشگاه مربوط به «روح» نهفته است، نه بدن!.
فارغ التحصیلان مدرک لیسانس اغلب روانشناس محسوب می شوند. با این حال، آنها عمدتاً در زمینه های زیر تحصیل کردند:
- روانشناسی رشد (آنها می دانند که چه چیزی مختص دوران کودکی، تا پیری است یا چگونه ذهن ما از بدو تولد رشد می کند)
- روانشناسی عمومی (جایی که آنها در مورد فرآیندهای فکری، توجه، حافظه، احساسات یاد می گیرند)
- روانشناسی اجتماعی (جایی که در مورد روابط بین افراد صحبت می کنیم)
- روش تحقیق (تا بتوانند آن را انجام دهند و همچنین بدانند به کدام اطلاعات می توان اعتماد کرد و به کدام نمی توان)
موضوعات کاربردی تر، که در آن روانشناسان نحوه رفتار با مردم را یاد می گیرند، فقط در مقطع کارشناسی ارشد دنبال می شوند. دانش آموز در روانشناسی اجتماعی و رشدی ادامه می دهد، اما موضوعات بیشتری را اضافه می کند. مثلا:
- روانشناسی بالینی (جایی که آنها در مورد انواع مختلف اختلالات روانی و درمان آنها یاد می گیرند)
- روانشناسی مشاوره (مثلاً با تمرکز بر کودکان و جوانان یا شاید مشکلات در ازدواج)
تشخیص روانی (به استفاده از انواع مختلف آزمون ها، پرسشنامه ها یا روش های فرافکنی اشاره دارد، که به لطف آن ها متوجه می شویم که بیمار با عقل، خلاقیت، روابط و هزاران زمینه دیگر از زندگی چگونه عمل می کند)
کار روانشناس
بر خلاف پزشکان، روانشناسان می توانند از طیف وسیع تری از موضوعات اختیاری در مدرسه در مورد انواع موضوعات از روانشناسی موسیقی، از طریق تکنیک های آرام سازی، مدیریت منابع انسانی تا روانشناسی بیماران سرطانی می تواند حیطه کار.
روانشناسان باشد. آنها در مسائل داده شده متخصص مطلق نیستند، اما اصول اولیه را می دانند و می دانند که در آینده به کجا نگاه کنند.
در حالی که یک پزشک اغلب بعد از دانشگاه در بیمارستان کار می کند، این تنها یکی از گزینه های ممکن برای روانشناسان است.
آنها می توانند به یک آژانس پرسنلی، یک مرکز مشاوره خانواده یا مدرسه، سازمان های غیرانتفاعی با گرایش های مختلف یا حتی پلیس یا زندان بپیوندند. اگر آنها تصمیم به کار در بخش مراقبت های بهداشتی داشته باشند، تحت آموزش گواهینامه مشابه پزشکان قرار خواهند گرفت.
آنها در بخش ها می چرخند، بیماران را معاینه می کنند و به سمینارها می روند.
با این حال، بر خلاف روانپزشکان که با بیماران روانپزشکی کار می کنند (اختلالات خلقی، اختلالات شخصیت و بسیاری از مشکلات دیگر ممکن است درگیر باشند)، روانشناسان بالینی عملاً در همه بخش ها کار می کنند.
آنها اغلب معاینات و تشخیصهای روانشناختی را انجام میدهند (مثلاً در عصبشناسی، میتوانند بفهمند که تا چه حد عملکردهای شناختی پس از آسیب مغزی محدود شدهاند، یا در سرطانشناسی، چگونه بیمار میتواند با یک بیماری جدی کنار بیاید) و کمکهای حمایتی ارائه میکنند.